مقام علمی حضرت زهرا سلام الله علیها در بیان آیت الله العظمی جوادی آملیپایگاه اطلاع رسانی اسراء:آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس امروز خود (16 آذر 1401) با اشاره به ایام #فاطمیه، اظهار داشتند: این ایام، ایام فاطمیه است که باید ذکر مصیبتی داشته باشیم، اما اولی در ذکر مصیبت اینها، بازگویی معارف اینها و فضائل علمی اینهاست.▫️ معظم له سپس به ذکر حدیثی از کتاب شریف کافی پرداختند و ابراز داشتند: مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف کافی در جلد اول «بَابُ جَوَامِعِ التَّوْحِید» یک روایت مفصلی را از وجود مبارک حضرت امیر نقل می کند «وَ هَذِهِ الْخُطْبَةُ مِنْ مَشْهُورَاتِ خُطَبِهِ ع» این خطبه ای که از اول از اینجا شروع می شود که در جنگ با معاویه در دوره دوم وقتی مردم جمع شدند فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الْمُتَفَرِّدِ الَّذِی لَا مِنْ شَیءٍ كَانَ وَ لَا مِنْ شَیءٍ خَلَقَ مَا كَانَ» این خطبه مفصل است، و اگر کسی بخواهد موحدانه بیندیشد، براهین را از همین می شود گرفت. بعد فرمایش مرحوم کلینی این است: اگر جن و انس جمع بشوند، پیغمبر در بین اینها نباشد، فقط موجودات عادی باشند، بشر باشد و جن، بخواهند مثل حضرت امیر (سلام الله علیه) درباره توحید سخن بگویند که پدر و مادرم فدای او «مَا قَدَرُوا عَلَیهِ» ممکن نیست. و اگر حضرت گره را باز نمی کرد، این شبهه برای خیلی ها می ماند و زمین گیر می کرد.▫️ ایشان در تبیین مطلب اظهار داشتند: یک شبهه ای است که از دیرباز پیش ملحدان و منکران توحید بود و آن اینکه خدایی که شما می گویید موجود است از چیست؟ خدا یا «من شیء» است یا «من لا شیء». از دو طرف نقیض که بیرون نیست. اگر «من شیء» باشد پس قبل از خدا چیزی بود و خدا از آ, ...ادامه مطلب
مردی با یک دختر زیبا ازدواج کرد. و او را بسیار دوست داشت.عشق و محبت شان روزبه روز بیشتر میشد.تا اینکه، مرد به سفر کارِ رفت.و همسرش به مرض جلدی دچار شد. روز به روز جلدش تغییر میکرد، و زیبائی خود را از دست میداد.بعد از چند روز شوهرش از ماجرا آگاه شد.در بازگشت از سفر تصادف کرد، و بینایی اش از دست داد.این زوج بیشتر از قبل هم دیگر را دوست داشتن، و به هم عشق و محبت میورزیدن.و زندگی زناشویی خود را ادامه میدادن.زن روزبه روز جلدش تغییر میکرد، و پوست رویش شروع به افتادن کرد. شوهرش نابینا از ماجرا نمیداند.و زندگی آنها با همان عشق و دوستی سپری میشد.مرد دیوانه وار عاشق همسرش بود، و به او مانند سابق احترام قائل میشد.تا اینکه همسرش از دنیا رخت سفر بر میبندد، از دنیا میرود.شوهر با از دست دادن همسرش، اندوهیگن میشود.پس از تدفین و خاکسپاری، شوهر محل را تنها ترک میکند.مردی او را صدا میزند: هی فلانی!حالا چهگونه به تنهائی راه میرویی، با از دست دادن همسرت که همان تو را رهنمایی میکرد و دستگیر تو بود؟!شوهر گفت: من کور نیستم!تظاهر به نابینایی میکردم تا به همسرم صدمه نرسانم.وقتی فهمیدم او بیماری جلدی دارد، تصادف ساختهگی ساختم. او همسرم بود، میترسیدم دلیل آزار و اذیت او باشم.در تمام این مدت وانمود میکردم که نابینا هستم.و من با همان عشق و محبتی که نسبت به او قبل از تصادف داشتم رفتار میکردم. و مثل سابق عشق و محبت میورزیدم؛ و بسیار دوستش داشتم.نتیجه اخلاقی:باید وانمود کنیم که نابینا هستیمبرای اینکه عیب دیگران را نبینیم، همه ما عیب داریم.سعی نکنید به دیگری نشان دهید، که کاستی های او را می دانید، او را خجالت زده، و درد های روحی او را افزایش دهید.و به هم بدون در نظر داشت پول، چهره , ...ادامه مطلب
بعضی از علما دارای مقامات دنیایی نبوده اند , دارای کرامات و مقامات اخرتی بودند. یکی از مراجع فوت کرد , بعد دیگری , بعد سومی .در خوابی معتبر مرجعی که در دنیا مقامش پایین تر بود برای آقایِ بالاتر از خود واسطه شده بود و ان دو آقای بالاتر زیر بغل های ان پاینن تر را گرفته بودند ! " کتاب در محضر بهجت ج 2 ص 70 " , ...ادامه مطلب