شعر سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام

ساخت وبلاگ

من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام

سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام ...

فریدون مشیری
معرفت حضرت باریتعالی...

ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 3 شهريور 1401 ساعت: 13:25