من گرفتار شبم در پی ماه آمده امسیب را دست تو دیدم به گناه آمده امسیب دندان زده از دست تو افتاد زمینباغبانم که فقط محض نگاه آمده امچال اگر در دل آن صورت کنعانی هستبی برادر همه شب در پی چاه آمده امشب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستندمن به شبگردی این شهر سیاه آمده اماین همه تند مرو شعر مرا خسته مکنمن که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام ...فریدون مشیری, ...ادامه مطلب
باز بهارم آمده جانم دهد آمده دارو و درمانم دهد آن که زخمی زد ، رفت ، باز آمدهنامسلمان ، باز ایمانم دهد ای محالِ بوسه های من ، شود؟بوسه ای در خواب ، پنهانم دهد؟ مُرده را آب حیات عیسی(ع) دهدوای اگر جام, ...ادامه مطلب