از یاد و خیالِ تو پُرم ، می دانی !دلتنگیُ و من چو واقفمُ ، می خوانی !من رازِ توام ، تو راز من ، هم چون صدفاز چه ز حَرَم ، ز عشق، مرا می رانی؟برچسبها: رباعی یوسف بخوانید, ...ادامه مطلب
دوش آمدی و خواب مرا ستاره باران کردی باز رفتی و چشمان مرا دچار باران کردی یک شهر برای وصل تو نذر دارند خوب کردی از آن همه مرا تو قربان کردی " یوسف " ,رباعی ...ادامه مطلب
شمع گفت به پروانه : چرا تو دوری ؟گفتا که در این بزم کجا هست نوری ؟ تو نور بنما تا تو را جان بنهم بین من و تو نبینم اندک شوری ******************************* شمع گفت به پروانه : به اتش نزنی ؟ افروخته ام چرا مشوش نزنی ؟ پروانه بگفت : آتش تو سوزان نیست از خاک بر آ چرا تو بر عرش نزنی " یوسف " ,رباعی,گفتگوی,شمع,پروانه ...ادامه مطلب