معرفت حضرت باریتعالی

متن مرتبط با «شعر» در سایت معرفت حضرت باریتعالی نوشته شده است

شعر امید من به خطاپوشی تو آنقدر است

  • تو پادشاهی و من مستمند دربارممگر تو رحم کنی بر دو چشم خون‌بارم‌مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوستهنوز نعره برآرم که دوستت دارم...‌ردای عفو، برازندۀ بزرگی توستوگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم‌امید من به خطاپوشی تو آنقدر استکه در شمار نیاید گناه بسیارم‌تو را به فضل تو می‌خوانم و امیدم هستاگر به قدر تمام جهان خطاکارم ...‌#سجاد_سامانی, ...ادامه مطلب

  • شعر دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم

  • دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدمعاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدمکو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى ؟بى اسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدمتو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدىدل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدمتو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایىنقاشى بى رنگ نبودى که بدانى چه کشیدمگشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم#سید_تقی_سیدی, ...ادامه مطلب

  • شعر ای در میان جانم گنجی نهان نهاده

  • ای در میان جانم گنجی نهان نهادهبس نکته‌های معنی اندر زبان نهادهسر حکیم ما را در شوق لایزالیدر من یزید عشقش پیش دکان نهادهدر جلوه‌گاه معنی معشوق رخ نمودهدر بارگاه صورت تختش عیان نهادهاز نیست هست کرده، از بهر جلوهٔ خودوانگه نشان هستی بر بی‌نشان نهادهروحی بدین لطیفی در چاه تن فگندهسری بدین عزیزی در قعر جان نهادهخود کرده رهنمایی آدم به سوی گندمابلیس بهر تادیب اندر میان نهادهخود کرده آنچه کرده، وانگه بدین بهانههر لحظه جرم و عصیان بر این و آن نهادهبعضی برای دوزخ، بعضی برای انساناندر بهشت باقی امن و امان نهادهکس را درین میانه چون و چرا نزیبدهر کس نصیب او را هم غیب‌دان نهادهعمری درین تفکر، از غایت تحیرگوش دل عراقی بر آستان نهاده«عراقی»غزلیات کلام_عارفان در#کانال_عرفای_کهنبرچسب‌ها: عراقی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر او هر چه بود رفت... تو با او نمی‌روی؟

  • اشک منی، بدون هياهو نمی‌رویاز چشم در می‌آيی و از رو نمی‌رویچشم منی كه از حدقه درمی‌آيی وهر روز زير منّت ابرو نمی‌رویروی منی به عشق خودت ماه می‌شویبا چشمک ستاره به هر سو نمی‌رویمرگ منی به خواهش شوک رد نمی‌شویدرد منی به دعوت دارو نمی‌رویزر هستی و چه حيف كه در كف نمانده‌ایزوری ولی دريغ به بازو نمی‌رویای اشک و چشم و روی و زر و زور و مرگ و درداو هر چه بود رفت... تو با او نمی‌روی؟#غلامرضا_طریقی, ...ادامه مطلب

  • شعر افسوس که ما عاقبت اندیش نبودیم...!

  • سرسلسله‌ی سلسله‌ی خویش نبودیماصلا به گمانم که کم و بیش نبودیم!ما پشت همه ، آخر دفتر ، ته خطیمهرگز به خدا از احدی پیش نبودیمدلدار نبودیم و دل‌آزار نبودیم...ما هیچ کجا عامل تشویش نبودیمما را به لقای دلِ بی‌کیش سپردندبا هیچ کسی همدل و هم‌کیش نبودیمبی‌خرقه و بی‌توشه و بی‌جا و مکانیمما زاهد و لولی‌وش و درویش نبودیم!ما نوش نبودیم ، هم‌آغوش نبودیم...صدشُکر که بر روح کسی نیش نبودیمبا اینکه در اندیشه‌ی ما عشق، عذاب‌استافسوس که ما عاقبت اندیش نبودیم...!#پرویز_شالی, ...ادامه مطلب

  • شعر سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت

  • بعد یک سال بهار آمده می بینی کهباز تکرار به بار آمده می بینی کهسبزی سجده ما را به لبی سرخ فروختعقل با عشق کنار آمده می بینی کهآنکه عمری به کمین بود به دام افتادهچشم آهو به شکار آمده می بینی کهحمد هم از لب سرخ تو شنیدن داردگل سرخی به مزار آمده می بینی کهغنچه ای مژده پژمردن خود را آوردبعد یک سال بهار آمده می بینی که#فاضل_نظری, ...ادامه مطلب

  • شعر زخمی تر از تنهایی پیمانه ها هستیم

  • زخمی تر از تنهایی پیمانه ها هستیمبغضیم و عمری هی، وبال شانه ها هستیمازماجرای زندگی سیریم و مدت هاستآواره ی تنهایی میخانه ها هستیمانقدر با پس کوچه های خسته خوابیدیمآبستن اندوه این ویرانه ها هستیمما نسل شب بیداری و کابوس و تردیدیملبخند تلخ صورت دیوانه ها هستیممحکوم اجباریم و در مرداب جان دادنشمعیم و تنها قسمت پروانه ها هستیمبالحن سرد بی خیالی هی غزل گفتیمشاعر که نه، ازتیره ی پرچانه ها هستیمدستی تمام آرزومان را به غارت بردماغرق رویا در سکوت لانه ها هستیمآهیم و روی شیشه های شهر میمیریمبغضیم و عمری هی وبال شانه ها هستیم#سجاد_صفری_اعظم #فقط_شعر_و_غزلشما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... , ...ادامه مطلب

  • شعر صد بوسه ی نداده میان دهان توست

  • شعر ای زندگی بردار دست از امتحانم

  • ـــــــــــــــــــــــــــــــ, ...ادامه مطلب

  • شعر انسان" فراوان است، امّا "آدمی" نیست

  • همراه بسیار است، امّا همدمی نیستمثل تمام غصّه‌ها، این هم غمی نیستدلبسته‌ی اندوهِ دامنگیر خود باشاز عالم غم دلرباتر عالمی نیستکار بزرگ خویش را کوچک مپنداراز دوست دشمن ساختن، کار کمی نیست!چشمی حقیقت‌بین کنار کعبه می‌گفت:"انسان" فراوان است، امّا "آدمی" نیستآن قلّه‌ی قافی که می‌گویند، عشق است/ در فکر فتح قلّه‌ی قافم، که آنجاستجایی که تا امروز بر آن پرچمی نیست...‏#فاضل_نظری#فقط_شعر_و_غزلشما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... , ...ادامه مطلب

  • شعر دلم ارزانی تو  کاش  برآری جانم

  • دل بده تا به لبت طعم غزل بنشانمدلم ارزانی تو کاش برآری جانمعطر سیب دهنت وسوسه ی آدم بودموقع خنده بگو :سیب و بکن ویرانمهمچو زنبورم و از شهد وجودت لبریزکنج کندوی دلت کاش کنی پنهانمبرسر شانه ات آرام ترین بی تابمبادوچشم ترخود خیس تر ازبارانمچشم تو حادثه انگیزترین شعر ترمتاابد شعرتورا ازدل وجان می خوانم#مهناز_محمودی#فقط_شعر_و_غزلشما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... , ...ادامه مطلب

  • شعر روبرویم می نشینی چای دم کردی ولی

  • شعر به جوجه اردک زشتی که تا ابد تنهاست

  • شعر رنجِ‌ عشقم‌ را‌ تو‌ می‌دانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتم

  • رنجِ‌ عشقم‌ را‌ تو‌ می‌دانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتمدر‌ دلِ‌ ویرانه‌ مهمانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتمدر‌ میانِ‌ ماهِ‌ کامل‌ گرچه‌ می‌بینم‌ تو‌ رادر‌ خودِ‌ آیینه‌ پنهانی‌ و غرقِ‌ حیرتمهمچو‌ یک‌ گُل‌ در‌ خزانِ‌ ذهنِ‌ خواب‌ آلوده‌امتا‌ همیشه‌ سبز‌ می‌مانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتممی‌رسد‌ بر‌ شامه‌ام‌ هر‌ لحظه‌ بوی‌ خوب‌ توعِطرِ‌ صدها‌ باغ‌و‌ بستانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتمباز‌ می‌آیی‌ به‌ خوابم‌ همچو‌ شبهای‌ دگر‌شعرِ‌ جانسوزِ‌ مرا‌ خوانی‌ و غرقِ‌ حیرتممی‌رسد‌ هر‌ دم‌ طنینی‌ از‌ صدایت‌ بی‌ گمانگرمِ‌ نجوایی‌ و گریانی‌ و غرقِ‌ حیرتمبر‌ مزارِ‌ آرزویم همچو‌ ابری‌ دائمیاشک‌ می‌باری ؛ چو‌ بارانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتمگر‌ فراموشت‌ نکردم‌ ؛ این‌ هم‌ از‌ لطفِ‌ خداستدر‌ دلِ‌ بشکسته‌ چون‌ جانی‌ و‌ غرقِ‌ حیرتم#سید_ناصر_عسگرپور#فقط_شعر_و_غزلشما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... , ...ادامه مطلب

  • شعر تارے از موےِ سرت ڪم بشود مےمیرم

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها