دلنوشتهدلم یک زمستانِ جانانه می خواهد .یک خیابانِ سفیدبا برفی که یکریز می بارد،شبیهِ روزگارِ خوبی که سردیِ هوا با گرمیِ روابط ، رابطه ی مستقیم داشتو زندگی در شرَیانِ زمانو زیرِ پوستِ یخ زده ی شهرجریان داشت .زمستان که می رسید همدلی ها را بیشتر و دل ها را صمیمی تر می کرد،و هوا ، مملو از عطر همدلی و مهربانی بود .این روزها چقدر دور از همیم و چقدر برف نمی بارد !https://t.me/hayatarefanehدلنوشتهمسائل قدیمی را از ذهنمان پاک کنیم،فکر اتفاقات گذشته فقط توان ونیرو ی مان را هدر می دهد.هر اتفاقی بوده تمام شده و رفته استدیگران را همان طور که هستندبپذیریم و سعی نکنیم آنها را تغییر بدهیم.ذهنمان را با اینهمه انرژی منفی پر نکنیمقلبمان را سبک کنیم و به روزهای خوب آینده فکر کنیم.زندگی؛ نمایشی استکه هیچ تمرینی برای آن وجود ندارد!با تمام وجود زندگی کنیم ،قبل از آنکهنمایش ما بدون هیچ تشویقیبه پایان برسد!https://t.me/hayatarefanehبرچسبها: اجتماعی بخوانید, ...ادامه مطلب