معرفت حضرت باریتعالی

متن مرتبط با «ندارد» در سایت معرفت حضرت باریتعالی نوشته شده است

الف هیچ ندارد

  • پرسیدم از استاد که ای پیر طریقتبهرِ چه الف، تاب و خم و پیچ ندارد؟از رمز به من گفت که در مکتب تعلیمصدبار شنیدی که الف هیچ نداردلاادریبرچسب‌ها: عرفانی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بهتر است بدانیم این افکار ماست که ما را غرق میکند وگرنه زندگی عمق زیادی ندارد

  • دلنوشتهکسی که شنا کردن بلد است میداند که آب او را پایین نمیکشد اما کسی که با شنا آشنا نیست فکر میکند آب او را پایین میکشد و غرق میکند.برای همین بیهوده دست و پا میزند و غرق میشود.بهتر است بدانیم این افکار ماست که ما را غرق میکندوگرنه زندگی عمق زیادی ندارد.https://t.me/hayatarefanehدلنوشتهچشمی که مدام عيب‌های ديگران را ببيند، و به ذهن منتقل می کند .و ذهنی که دائم با عيب‌های ديگران درگير است، آرامش ندارد، درونش متلاطم و آشفته است .در عوض چشمی که ياد گرفته است هميشه زيبايی‌ها را ببيند، اول از همه خودش آرامش پيدا می کند . چون چشم زيبابين عيب‌های ديگران را نمی بيند و دنيای درونش دنيای قشنگی‌هاست .زیبا ببینیم تا به ارامش برسیم.گرت عیبجویی بود در سرشتنبینی ز طاووس جز پای زشتhttps://t.me/hayatarefanehبرچسب‌ها: اجتماعی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زندگی المثنی ندارد

  • دلنوشتهوقت طلا نیست وقت زندگی است و هیچ چیز با ارزش تر از زندگی نیست .قدر لحظه ها را بدانیمکه عمر و زندگی المثنی ندارد.https://t.me/hayatarefanehدلنوشتهوقتی برای بعضی آدم ها خوبی و بدی یکسان است ؛ بیش از حد "حوا" بودن برای انها تاوان سنگینی دارد ، زیرا مقابلت "آدم "نیست .https://t.me/hayatarefanehبرچسب‌ها: اجتماعی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غزل یک بوسه ز تو ارزش این جان ندارد ؟

  • من منتظرم کی شودم جان بگویی ؟  بین خون جگرم ، کی شودم جان بگویی؟  یک جلوه ز مهرت چنین در به درم کرد آسیمه سرم ، کی شودم جان بگویی ؟  دانسته مرا پای به سودا کشاندی ؟  آید خبرم ! کی شودم جان بگویی ؟  با عکس خیالت نشستم به گریه نآیی به برم ؟ کی شودم جان بگویی؟  طوفان دلم کی شوم آرام به جز تو ؟ ذکر سحرم ! کی شودم جان بگویی ؟  شعرت شده آرام دلم باز غزل گوی ماند اثرم ؟ کی شودم جان بگویی؟  یک بوسه ز تو ارزش این جان ندارد ؟  شاه و قمرم ! کی شودم جان بگویی؟ ای راز نهان دل این ماه ! کجایی؟  سرّ و ثمرم ! کی شودم جان بگویی؟ محراب مرا پُر نمودی ز خیالت  این هست هنرم ، کی شودم جان بخوانی؟  " یوسف "  , ...ادامه مطلب

  • غزل فداین , چرا دوریت تمامی ندارد ؟

  • فدایت  ,  چرا دوریت تمامی ندارد ؟سکوت است جوابت کلامی ندارد ؟ بدانی  که بدتر  از انتظار چه باشد ؟ که اینکه برایم قاصدت سلامی ندارد کجا می توان چشم پوشی نمود ز عشقت بگو  تا  مرا  دین تو  در محبت امامی ندارد ؟ چه دل خوش نموده این ساده دل به قولهای تو همی تا نداند  که وعده  به دیوانه دوامی  ندارد مرا گفته بودند : به  کویش  نگاه دار دلت را امیدی مبندی قرار عاشقیهایش قوامی ندارد " یوسف "   ,فداین,دوریت,تمامی,ندارد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها