اشکی برای جداییخوبم ولی به مرحمت بی وفایی ات !زل می زنم به سایه ی فنجان چایی اتدل می تپد برای تو وقتی ندارمتدلتنگم ای رفیق ، امان از جدایی اتبی اختیار سمت صدای تو می دودگوشی که خو گرفته به نغمه سرایی اتدیشب تو را درون غزل ها گریستمدر جستجوی عطر خوش آشنایی اتبا قلب من بگو که نشسته در انتظارکی می رسد زمان خوش دلربایی اتحس می کنم که بی سبب از من بریده ایمی سوزم از شراره ی بی اعتنایی اتحالم بد است ، پشت سرت آه می کشماشکم چکید بر غزل بی وفایی ات✍️محمد جوکار "یاس خیال" 1400.08.27p.i.sh.v.a.a, ...ادامه مطلب
شگردت این بود عاشقی و بی وفایی کنی؟بعد آتش زدن نشینی و سیر تماشایی کنی؟ تو از اتش زدن لذت ببر من از سوختن جان خویش ته خط سودایی و رسوایی ام بیا تا صفایی کنی دل ساده ام هنوزم به تو دارد امید ! چقدر سادگی ؟ بخوان قصه ی دیگری رامت شوم , دوباره جفایی کنی یقین کرده ای جان به عشقت می دهم آن به آن برای من بلی , برای عشق نمی توانی خدایی کنی؟ مرا زخم عشقت فزون گشته ای آشنای غریب شود باورت نفسهای اخر است ؟ بیا تا دوایی کنی " یوسف " ,غزل,شگردت,این,بودعاشقی,وفایی,کنی؟ ...ادامه مطلب