غزل شگردت این بودعاشقی و بی وفایی کنی؟

ساخت وبلاگ
شگردت این بود  عاشقی و بی وفایی کنی؟

بعد آتش زدن نشینی و سیر تماشایی کنی؟

 

تو از اتش زدن لذت ببر من از سوختن جان خویش

ته خط سودایی و رسوایی ام  بیا تا  صفایی کنی

 

دل ساده ام  هنوزم به  تو دارد  امید ! چقدر سادگی ؟

بخوان قصه ی دیگری رامت شوم , دوباره جفایی کنی

 

یقین کرده ای  جان به  عشقت  می دهم  آن  به آن

برای من بلی , برای عشق نمی توانی خدایی کنی؟

 

مرا  زخم عشقت  فزون گشته  ای  آشنای غریب 

شود باورت نفسهای اخر است ؟ بیا تا دوایی کنی 

 

" یوسف "

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : غزل,شگردت,این,بودعاشقی,وفایی,کنی؟, نویسنده : imarefateyare بازدید : 203 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 6:57