جاری رودم ، به قصّه ی دریا نمی رسم کافری شکاک ، که به معنا نمی رسم بند زمینم ، از دلِ هرزه ی پَستِ خویشسنگینم چونان درخت ، به بالا نمی رسمیوسُف نی ام ، که از دام هوس فرار کنم یوسُف به جای خود ، به زلیخا نمی رسم از بس غبار گرفته جانِ مرا ، رنگِ زنگارمپنهانم از حجم حجاب ، به هویدا نمی رسمدر حُزنِ اصحابِ یمینم و داغ اصحابِ شِمالدر فرمانِ ابلیس ، سلامت به عقبی نمی رسم از خشکیِ مَحَبّت است ، خشکیده چشمپا می گیرم ، نَه دست ، به هیچ جا نمی رسماین کیسه ی تُهی ، ز صد جا پاره است تَهَش دارم یقین ، از پسِ این همه ابتلا نمی رسم دنیا می خواند مرا ، به برقِ آرزوهای عدیدچرا هر چه می دَوم ، بدان صدا نمی رسم ؟از غفلتِ اهلِ دل است ، که بیراهه می رومبی خوبان فرزانه طریق ، به خدا نمی رسم" یوسف "برچسبها: یوسف بخوانید, ...ادامه مطلب
ساحلِ افتاده ام کاش به دریا شوم خسته ز هجران تو , بادیه , صحرا شوم کاش رسد تا خبر : " از تو خبرها گرفت" زین خبر ناشده , عاشقِ نو پا شوم ای همه ی جان من کن گذری تا که من عشقِ محالِ تو را شهره به دنیا شوم خنده ی غم می زنم طعنه ی اغیار را آب گذشته ز سر باد که رسوا شوم خطِ جنونم تویی شعر و فنونم تویی سرِّ کنونم تویی گاه به آوا شوم کی سبُکم می کنی جان ز ثقل غمت شب زهجوم خیال خ,ساحا,افتاده,دریا ...ادامه مطلب