جاری رودم ، به قصّه ی دریا نمی رسم
کافری شکاک ، که به معنا نمی رسم
بند زمینم ، از دلِ هرزه ی پَستِ خویش
سنگینم چونان درخت ، به بالا نمی رسم
یوسُف نی ام ، که از دام هوس فرار کنم
یوسُف به جای خود ، به زلیخا نمی رسم
از بس غبار گرفته جانِ مرا ، رنگِ زنگارم
پنهانم از حجم حجاب ، به هویدا نمی رسم
در حُزنِ اصحابِ یمینم و داغ اصحابِ شِمال
در فرمانِ ابلیس ، سلامت به عقبی نمی رسم
از خشکیِ مَحَبّت است ، خشکیده چشم
پا می گیرم ، نَه دست ، به هیچ جا نمی رسم
این کیسه ی تُهی ، ز صد جا پاره است تَهَش
دارم یقین ، از پسِ این همه ابتلا نمی رسم
دنیا می خواند مرا ، به برقِ آرزوهای عدید
چرا هر چه می دَوم ، بدان صدا نمی رسم ؟
از غفلتِ اهلِ دل است ، که بیراهه می روم
بی خوبان فرزانه طریق ، به خدا نمی رسم
" یوسف "
برچسبها: یوسف
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 164 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 14:38