معرفت حضرت باریتعالی

متن مرتبط با «رقیب» در سایت معرفت حضرت باریتعالی نوشته شده است

غزل دوش میخانه رقیب زانوی غم می زد ... عجب

  • دوش به میخانه نیلوبلاگ رقیب زانوی نیلوبلاگ غم می زد ... عجبشعرِ ما را دیده او ؛ بیشتر اَلَم می زد ... عجب ساقیِ میخانه نیلوبلاگ هم بر جانِ زارم اشگ ریختدیده بود ؛ دستِ قلم ؛ ما را قلم می زد ... عجب من قمارِ عشق را ؛ در چشم ِ تو, ...ادامه مطلب

  • غزل طبیب رقیب گشته

  • ای  فرشته ی من  این داغ  تا قیامت به  دامان من استطبیبِ رقیب گشته ,علی رغم دلش , او که درمان من است   نه راه گریز به پیش و  نه راه  واپس کشیدنم  چه کنم ؟ به گریه اسیر و به دلتنگی مبتلا او که سامان من است   نه نگه داشتنش  حکیمانه است  نه رفتنش  عاشقانه عاشق شدی که بدانی این دل نه به فرمان من است؟   به خیال چنان اسیرم همه شب تا سحر به نقشه وصلش که گویا دیگر امشب به  یقین آن پریچهر  مهمان من است   بگو  به  شاعر  خویش  از این دیگ آبی گرم نمی شود به گوش دیگری غزل بخوان , این صید خرامان من است    می توان مُرد ولی دل نمی توان کند به هیچ طریق چه می گویی بیهوده که او جان جان جان من است   همه به حصاری  ,غزل,طبیب,رقیب,گشته ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها