فدایت , چرا دوریت تمامی ندارد ؟سکوت است جوابت کلامی ندارد ؟ بدانی که بدتر از انتظار چه باشد ؟ که اینکه برایم قاصدت سلامی ندارد کجا می توان چشم پوشی نمود ز عشقت بگو تا مرا دین تو در محبت امامی ندارد ؟ چه دل خوش نموده این ساده دل به قولهای تو همی تا نداند که وعده به دیوانه دوامی ندارد مرا گفته بودند : به کویش نگاه دار دلت را امیدی مبندی قرار عاشقیهایش قوامی ندارد " یوسف " ,فداین,دوریت,تمامی,ندارد ...ادامه مطلب
شنیده ام به غم نشسته ای فدای غمتاز این درد بسی شکسته ای فدای غمت چاره به جز غم و شکستن نیست در عشق مگر با من این عهد نبسته ای ؟ فدای غمت همان روز که گفتی : " بوسه بر دل نازت " مرا یقین افتاد که دل بسته ای فدای غمت هزار درد به جانت افتاده از این عشق و فراق مرحبا به معرفتت که نگسسته ای فدای غمت می دانم ز غیبت ناگهانی من گرفته و محزونی شرح آن نتوانم اگر چه دل خسته ای فدای غمت بدان برایم ,شنیده,نشسته,فدای ...ادامه مطلب
فدای درد جانسوز دلت , نگفته می دانم اینکه قلبت نسوزد , دعا می خوانم باورت نیست که چگونه عزیزی به جانم برای اینکه تو بمانی , می روم , نمی مانم مخوان مرا سنگ دل ! دلت می آید ؟ مهربان من همانی هستم که دیده بودی باورم کن همانم بیا و عقده های دلت را به جان من خالی کن سبک شو در این فراق به گلایه ها, ا, ...ادامه مطلب