معرفت حضرت باریتعالی

متن مرتبط با «مخوان» در سایت معرفت حضرت باریتعالی نوشته شده است

غزل دیوانه مخوان مرا ز سودا گذشته ام

  • دیوانه مخوان مرا ،ز سودا گذشته اممگو  از رسوایی ، ز پرو ا گذشته ام   ببین چگونه تسبیح و سجاده رهن میخانه گشت آتش  نشسته به  ایمانم  ز  عقبی گ ذشته ام   گمان  مدار بی ی ادت شبی سحر شود دست بشور ز بیمارت ، ز دعا گذشته ام   دوای درد من دانی ، بدین جا یافت می نشود اجل  ر ا خب ر دهید  ز  دنیا  گذشته ام   پری  روی  من ،  ز مهر  فزون ر بوده ای , دلم ندیده ام به محبت چو تو، ز ما فیها گذشته ام   ز یک سو هز,دیوانه,مخوان,گذشته ...ادامه مطلب

  • غزل بی وفا مخوان مرا

  • بی وفا مخوان مرا , چه دانی چه دردی است نگفتن دردپنهان کرده  به جانِ خویش  هزار راز و  درد  این تنها مرد   هم راز من فقط اشگ و این غزلهای بی زبان تکراری اند آتش فتاده چو اتشفان به درونم ؛ مبین مرا به ظاهر سرد   غیبت مرا دیدی و به عشق دروغین تعبیر کردی خوشا به حالت که ندانی چرا از تو شده او رد   گمان ندارم که بدانی چگونه دورادور در پی توام می دانم به گاه خواب دعاگویی , من هم به نماز فرد   حدیث ما چو یوسف و زلیخا تمام گشته لله شکرا که جنود عقل و عشق بُردند دراین کشاکش نبرد " یوسف " ,غزل,وفا,مخوان,مرا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها