@molanatarighatشهیندخت خوارزمی روانشناس: مشکل بشر معاصر این است که قلبش از عشق و ارزشهای انسانی خالی است. برچسبها: اجتماعی تاريخ : چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 11:9 | نویسنده : یوسف جلالی | بخوانید, ...ادامه مطلب
پاییز ، شرح حال من است ، که رحم کنیبرگ برگش ، روزهای تن است ، که رحم کنیصد باغ ، در این شهر بنا شده ، حیف نمی دانی ما را موطن ، فقط آن وطن است ، که رحم کنیشب که غزل می خوانند اهالی شعر ، من می میرممرا درد ، مُرادِ آن انجمن است، که رحم کنیتا دست رقیب شانه است ، شانه ی من میلرزد دانستی چرا فغانِ مرغ چمن است؟ که رحم کنیدوش از گریه ی آینه سبک شدم ، خدا رو شکردلم به مرهمِ دستانِ تو روشن است ، که رحم کنیاین پروانه ، از شمعِ حریمِ تو برون نمی روداین دست پرورده ی این سمن است ، که رحم کنی این زخمِ یادگار بماند ، به عدلِ محشرِ کبریما را زبان بسته ، دل به سخن است که رحم کنی این رویاء ، تعبیر دارد ؟ که آیئنه می خنددنگاهِ ما هنوز ، مشتاقِ آن عدن است که رحم کنی " یوسف "برچسبها: یوسف بخوانید, ...ادامه مطلب
دلنوشتهمطمئن باشیم خبرهایِ خوب سرزده از راه خواهند رسید.دستِمان را خواهند گرفت و میبرند جایی که نه غم باشد نه دوری ، نه دلتنگی ، نه فاصله، نه تنفری ، نه بیزاری، نه ترسِ از دست دادنی ،نه ناتوانیِ فراموش کردنی.دستِ این اتفاقهایِ خوب آنقدر قوی خواهند بود که تمامِمان را یک جا به انها خواهیم سپرد.دیگر نگرانی فردایِ دوبارهدر وجودمان تکثیر نمیشود تا ریشه خوشی هایمان را بخشکاند.https://t.me/hayatarefanehدلنوشتهسخت است؛ اما گاهی در زندگی باید از چیزی که دوستش داری بگذریتا به چیزی که صلاح تو است برسی.آدم ها فقط ادم هستندنه بیشتر نه کمتر،اگر کمتر از چیزی که هستندنگاهشان کنی انها را شکسته ایاگر بیشتر از ان حسابشان کنیانها تو را می شکنندبین این آدمها فقط بایدعاقلانه زندگی کرد .https://t.me/hayatarefanehبرچسبها: اجتماعی بخوانید, ...ادامه مطلب
دلنوشتهنماز میخوانیم اما قلبمان ارامنمی گیرد.قران تلاوت می کنیم اما آرمش نداریم.روزه می گیریم اما احساس سبکی نمی کنیم.این روزها عبادتهایمان بوی عادت گرفته اند.یادمان رفته که ما درمقابل خالق تمام جهان ایستاده ایم!یادمان رفته که باید به بهترین نحو برایش بندگی کنیم.یادمان رفته مه برای آرام شدن خودمان نیاز به عبادت خدای سبحان داریم.اگر زندگی امروزمان سراسر مشغله و درد و گرفتاریست، تنها علتش اینست که ما خدا را در زندگی خود فراموش کرده ایم.https://t.me/hayatarefanehدلنوشتهبعضی دردها در زندگی هست کهبا هیچ دارویی درمان نمیشود، فقط با بودن آدم هایی تسکین پیدا میکند کهمثل قرص آرامبخش اند.آدم هایی که در صدا و حرف های انها نیرویی خدادادی است که ارامش میدهد.کافی است چند کلمه باانها صحبت کنی تا همه درد هایت را در مهربانی صدایشان فراموش کنی،آدم هایی که زمان در کنارشان بی معناست و با انها زندگی طعم دیگری دارد. این ادم ها را از دست ندهید .https://t.me/hayatarefanehبرچسبها: اجتماعی بخوانید, ...ادامه مطلب
نکتهبه پاس این چند صباحی که مؤمنان، خود را از معصیت دور نگه داشتند، خدا نیز در آخرت، آنان را از هر غم و رنجی دور نگه میدارد«وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ»https://t.me/hayatarefanehنکتهایمان به خدا، سبب خضوع در برابر حقّ و عدم تسلیم در برابر طاغوت هاست.ایمان به قیامت، موجب وسعت دید و بلندى همّت مىگردد.ایمان به وجود ملائكه، نشانه ى ایمان به تشكیلات ماوراى طبیعت است.ایمان به انبیا، ایمان به وحى و جریان هدایت در طول تاریخ است و دلیل بر اینكه انسان در این جهان رها و بىبرنامه نبوده است. https://t.me/hayatarefanehبرچسبها: عرفانی بخوانید, ...ادامه مطلب
روزی شیخ ابو سعید ابوا الخیر می گذشت با صوفیان فراجائی رسید که چاه طهارت جای پاک همی کردند و نجاست بر راه بود صوفیان همه به یک سوی گریختند و بینی بگرفتند و شیخ بایستاد و گفت: «ای قوم، دانید که این نجاست فرامن چه می گوید؟» می گوید که : «دی در بازار بودم، همه کیسه های خویش بر من همی افشانیدید تا مرا به دست آورید یک شب با شما صحبت بیش نکردم، بدین صفت گشتم مرا از شما می باید گریخت یا شما را از من؟»و به حقیقت چنین است که آدمی در این عالم در غایت نقصان و عجز و ناکسی است و روز بازار وی فردا خواهد بود اگر کیمیای سعادت بر گوهر دل افکند تا از درجه ی بهایم به درجه فرشتگان رسد و اگر روی به دنیا و شهوت دنیا آرد، فردا سگ و خوک را بر وی فضل بود که ایشان همه خاک شوند و از رنج برهند و وی در عذاب بماند پس چنان که شرف خود بشناخت، باید که نقصان و بیچارگی خود بشناسد که معرفت نفس از این وجه هم مفتاحی است از مفاتیح معرفت حق تعالی.و این مقدار کفایت بود در شرح خویشتن شناسی که چنین بیش از این که گفته آمد، احتمال نکند و بالله التوفیق.کیمیای سعادت «غزالی»کانال_عرفای_کهنبرچسبها: عرفانی بخوانید, ...ادامه مطلب
اگر چه دوست به قهر است ، چُنین نمی زندهزار زخمِ کاری اش ، مرا زمین نمی زندهر آن چه یار سازد ، مصلحت است انگارپنداشته ای ؟ بیاید ، بوسه قرین نمی زند؟در لطف او ندارم شک ، چون فرشته استتیرِ خلاص دارد ار چه ، به یقین نمی زندمن سِحرش را ، به بوسه باطل می کنمشاید رد بوسه را ، به حُرم آئین نمی زنداگر با " آینه " ، به راز نشسته ام عمریمَرد است" او "، حرفِ غمگین نمی زند انگار تنهایی سرنوشت من است تا آخر ، عجب کهاین شهر ، دیوانه را چوبِ سنگین نمی زنددیشب ، پشت این پنجره ، دختری از تب سوختطفلک اینجا ، شاعری برایش شعر شیرین نمی زندغصه دارِ یک شهرم ، که از عشق خالی شدنددربِ خانه ی شاعر را ،" با این " نمی زند " یوسف "برچسبها: یوسف بخوانید, ...ادامه مطلب
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشدتو بیا کز اول شب در صبح باز باشد..., ...ادامه مطلب
حرف دل همه رو شاملو گفته، اونجا که میگه :"برای توبرای چشم هایتبرای منبرای دردهایمبرای مابرای این همه تنهایی, ...ادامه مطلب
آیت الله جوادی آملی :توضیح این که گناه, جنگ با خداست این است که یک وقت کسی خلاف دستور شرع انجام میدهد منشأ این مخالفت این است که یا جهل به حکم دارد یا جهل به موضوع, یا سهو حکم دارد یا سهو موضوع, یا نسیان حکم دارد یا نسیان موضوع, یا خطای حکم دارد یا خطای موضوع, یا غفلت از حکم دارد یا غفلت از موضوع, یا اکراه است یا اجبار است یا الجاء است یا اضطرار است هیچ کدام از این موارد گناه نیست بر اساس حدیث رفع «رُفع عن امّتی» همه اینها برداشته شد، پس چه وقت معصیت است؟ آن وقتی که به حکم علم داشته باشد بدون غفلت و سهو و نسیان به موضوع علم داشته باشد بدون سهو و غفلت و نسیان, اکراه و الجاء و اضطرار نباشد این میشود گناه, معنایش این است که خدایا من میدانم شما گفتید این کار حرام است ولی به نظر من باید بکنم، هیچ گناهی نیست مگر اینکه در درون آن شرک نهفته است.هر کسی دارد گناه میکند این جنگ با خداست، اگر درمان نشود بعید است انسان بتواند در خطرات مرگ با ایمان بمیرد .مرتب باید به یاد خدا باشید برای اینکه آن فشار مرگ، آن تامّه مرگ، آن علوم حصولی عادی را از یاد انسان میبرداما چیزی که مَلکه باشد از یاد آدم نمیرود این برای همیشه زنده است این ایمان مستمر باعث میشود که انسان در برابر این سؤالها که جزء الفبای دین است مثل اینکه دینت چیست، کتابت چیست، قبله ات کدام است، نماند.✍, ...ادامه مطلب
باز کن جانِ مرا ، خنده ی پُر سودت راآتشی زن به وجود ، بوسه ی موعودت راباز کن چادُرِ گل دارِ پُر از رمزِ مرابر کَن این غم ز دلم ، چشمِ پُر از جودت راتازه کن باغِ دلم ، با دو سلامی تازهچشم بَد دور ، بچکان ! اسپند چون عودت راآب زن ! کوچه ی احساس مرا ، با غزلیدوست دارم حیای همه ی هول شدن زودت راشعر و ماه ، آینه و گُل ، آب و همین سجادههمه یاد آور اینند نگار ، بودت راوای از شرمِ زیادِ تو منم دست بسته امقطره ای کرده هوس ، آن عطشِ رودت راخواب بودم که زدی بوسه ، قبول نیست مرادیدنی است هر لحظه ، چشم خمار آلودت راای صنم ! آتش تو ! شِبهِ گُلستانِ خلیل (ع)کاش افزون بزنی ! آتشِ نمرود راگفت : چه میخواهی از این " کوچه شب جانم " را ؟گفتمش : پاک کنم " هر چه غم اندودت " را " یوسف "برچسبها: یوسف بخوانید, ...ادامه مطلب
✍ در رابطه ای که حرفی برای گفتن نداشته باشید، جنس رابطه خوب نیست هردو_بخوانیم←برخی رابطه ها اگر موضوعات عمومی و روزمره را مثل: احوالپرسی ، گزارش روزانه فردی ، خرید کردن ، بیرون رفتن و مهمانی ها و ... را از آن گرفت ، هیچ حرفی و کلامی با یکدیگر ندارند !←هرچند چنین موضوعاتی در حد معمول و معقول خوب و لازم است، ولی اگر کل رابطه را چنین موضوعاتی پر کرده باشد ، زنگ خطری برای رابطه است که در دراز مدت کسالت آور و خسته کننده خواهد شد!←عشق و ازدواج همچون درختی است که باید به آن رسید و پرورشش داد تا به پیش برود هرگونه بی توجهی باعث پلاسیده شدن و آسیب دیدن این رابطه می شود.←کم توجهی ، بی اهمیتی ، بی ارزشی ، بی تفاوتی و بی علاقگی به جایی منتهی می شود که دیگر همه می پذیرند که این رابطه تمام شده است. و آنوقت است که نگاه انسان بدنبال شروعی تازه ( خیانت ، جدایی و ... ) می رود که خود شروع فجایع بعدی است!, ...ادامه مطلب
بقول محمد صالح علاء :شما کهمیخواستیدبرویدپس چرااین همهخاطرهدر کوچهما جاگذاشتید؟؟؟https://t.me/Razedelema برچسبها: محمد صالح علاء تاريخ : یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۱ | 13:36 | نویسنده : یوسف جلالی | بخوانید, ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
دلنوشتهکسی که شنا کردن بلد است میداند که آب او را پایین نمیکشد اما کسی که با شنا آشنا نیست فکر میکند آب او را پایین میکشد و غرق میکند.برای همین بیهوده دست و پا میزند و غرق میشود.بهتر است بدانیم این افکار ماست که ما را غرق میکندوگرنه زندگی عمق زیادی ندارد.https://t.me/hayatarefanehدلنوشتهچشمی که مدام عيبهای ديگران را ببيند، و به ذهن منتقل می کند .و ذهنی که دائم با عيبهای ديگران درگير است، آرامش ندارد، درونش متلاطم و آشفته است .در عوض چشمی که ياد گرفته است هميشه زيبايیها را ببيند، اول از همه خودش آرامش پيدا می کند . چون چشم زيبابين عيبهای ديگران را نمی بيند و دنيای درونش دنيای قشنگیهاست .زیبا ببینیم تا به ارامش برسیم.گرت عیبجویی بود در سرشتنبینی ز طاووس جز پای زشتhttps://t.me/hayatarefanehبرچسبها: اجتماعی بخوانید, ...ادامه مطلب