اگر چه دوست به قهر است ، چُنین نمی زند
هزار زخمِ کاری اش ، مرا زمین نمی زند
هر آن چه یار سازد ، مصلحت است انگار
پنداشته ای ؟ بیاید ، بوسه قرین نمی زند؟
در لطف او ندارم شک ، چون فرشته است
تیرِ خلاص دارد ار چه ، به یقین نمی زند
من سِحرش را ، به بوسه باطل می کنم
شاید رد بوسه را ، به حُرم آئین نمی زند
اگر با " آینه " ، به راز نشسته ام عمری
مَرد است" او "، حرفِ غمگین نمی زند
انگار تنهایی سرنوشت من است تا آخر ، عجب که
این شهر ، دیوانه را چوبِ سنگین نمی زند
دیشب ، پشت این پنجره ، دختری از تب سوخت
طفلک اینجا ، شاعری برایش شعر شیرین نمی زند
غصه دارِ یک شهرم ، که از عشق خالی شدند
دربِ خانه ی شاعر را ،" با این " نمی زند
" یوسف "
برچسبها: یوسف
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 1 آذر 1401 ساعت: 13:40