معرفت حضرت باریتعالی

متن مرتبط با «دلم» در سایت معرفت حضرت باریتعالی نوشته شده است

شعر دلم ارزانی تو  کاش  برآری جانم

  • دل بده تا به لبت طعم غزل بنشانمدلم ارزانی تو کاش برآری جانمعطر سیب دهنت وسوسه ی آدم بودموقع خنده بگو :سیب و بکن ویرانمهمچو زنبورم و از شهد وجودت لبریزکنج کندوی دلت کاش کنی پنهانمبرسر شانه ات آرام ترین بی تابمبادوچشم ترخود خیس تر ازبارانمچشم تو حادثه انگیزترین شعر ترمتاابد شعرتورا ازدل وجان می خوانم#مهناز_محمودی#فقط_شعر_و_غزلشما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... , ...ادامه مطلب

  • شعر از دلم یاد نکردی ... که خبر جای خودش

  • ‌ ‌ از دلم یاد نکردی ...که ... خبر جای خودش جان به لب آمد و دل مُرد ، ضرر جای خودش  نگرفتی تو سراغ از دل معشوقه خود یا نگاهی به سر کوچه ....گذر جای خودش  شیشه پنجره عشق پر از بغض غریب بی تو آرام نشد ،, ...ادامه مطلب

  • غزل ... ای شاه اقلیم دلم ...

  • من عاشقم من عاشقم از عشق تو سودایی ام جامم بده جامم بده از سر گذشت رسوایی ام من ماه تو  من ماه تو آری شدم در چاه تو  در چاه عشقت غرقم و شادم از این شیدایی ام ای عشق چنین واداری ام؟ گه خنده و گه زاری ام در خواب یا بیداری ام ؟ یادت شده تنهایی ام بی تو نمی مانم بدان بی تو نمی خوانم بدان ای آرزوی خلوتم  اینجایی ام اینجایی ام من با تو احیا می شوم از موت محیا می شوم  از شعرت حیاء می شوم کی آیی ام کی آیی ام ؟ باران عشقت کم نبود  طوفان عشقت کم نبود  تاوان عشقت کم نبود دریایی ام دریایی ام ای شاه اقلیم دلم  اسم تو تعظیم دلم شعر تو تنظیم دلم لیلی ایم لیلی ایم " یوسف " , ...ادامه مطلب

  • غزل عزیزم , دلم پَرپَر است....

  • عزیزم , دلم پَر پَر هست , دلت را خبر هست از این دل ؟مرا عاشقی در سر هست دلت را خبر هست از این دل ؟   خدا داند  و من که آشوب این دل  چو طوفان نوح  هست به طوفان کجا لنگر هست ؟ دلت را خبر هست از این دل ؟   تورا پروریدم به عشقی که هستیِ من بدان بسته است فراقت که خون جگر هست دلت را خبر هست از این دل ؟   خوش انصاف باش و خبر کن ز حالت دلم را , شکسته دلم زمن بشکسته تر کمر هست ؟ دلت را خبر هست از این دل   ,عزیزم,پَرپَر ...ادامه مطلب

  • غزل صفای دلم کجایی ؟ دلم به زنگار افتاده

  • صفای دل و جانم کجایی ؟ دلم به زنگار افتاده مگر این عاشق کهنه ی جان ز چشم یار افتاده ؟ مرا ز تو نصیب همان خیالات شبانه بوده و بس مگر همان دیداری که فقط یک بار افتاده  زجان و خاطراتم نتوان برون سازمت بمان تا نفس آخر خدایا دلش بندِ کسی نباشد جز من ! انگار افتاده از وقتی صحبت از اغیار شده در شهر , غر, ...ادامه مطلب

  • غزل بیا که تارهای دلم غزل تو را دارند

  • بیا که تارهای دلم آهنگِ غزل تو را دارندبیا که این چشمها , ز چشم تو می بارند   دگر مردم این شهر برای هم دردی دلِ من شقایق و شب بو  و رُز و رازقی نمی کارند   تو رفتی برکت و آرامش و آواز از این اهالی رفت هم دردی ابرها ببین که دیگر نمی بارند   چه می دانستم که بی تو زچشم عشاق می افتم  اگر نباشی برای منِِ, ...ادامه مطلب

  • غزل دلم از مولانا

  •    شد ز غمت خانه سودا دلم در طلبت رفت به هر جا دلم   در طلب زهره رخ ماه رو می نگرد جانب بالا دلم   فرش غمش گشتم و آخر ز بخت رفت بر این سقف مصفا دلم   آه که امروز دلم را چه شد دوش چه گفته است کسی با دلم   از طلب گوهر گویای عشق موج زند موج چو دریا دلم   روز شد و چادر شب می درد در پی آن عیش و تماشا دلم   از دل تو در دل من نکته‌هاست آه چه ره است از دل تو تا دلم   گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم وای دلم وا دلم   ای تبریز از هوس شمس دین چند رود سوی ثریا دلم     " مولانا " , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها