غزل نذر عشق کرده ام جان را

ساخت وبلاگ
رسید مژده مرا که آشنای موعودت آمده 

گذشت غم دیروز و روزگار پر سودت آمده

نگفتم دلا به صبوری نشسته گنج عشق

نیک نگاهش دار ، همه ی تار و پودت آمده

نذر عشق کرده ام جان را که بیابمش 

دلا در آیینه ببین که نمودت آمده

مرا غرق نعمت کرده ای و دولت عشق خدا

این شرمسار و گنه کار به سجودت آمده

مرا عطر یاس باغچه دل تو پر طمع نمود

به قصد چیدن چند شاخه ز جودت آمده

کجاست غصه دلت ؟ به بوسه ای بزدایمش

این شاعر نو پا برای آرامش وجودت آمده

بگوییدش چه نشسته ای به غم بیا بازار عشق

تاجری گمنام برای خرید خال کبودت آمده

" یوسف "

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 200 تاريخ : يکشنبه 28 آبان 1396 ساعت: 16:54