ای یار ما ای یار ما سودا شده رفتار ما
دل را چه آوردی سرش سنگ ریزه شد در کار ما
من یوسُفم من یوسُفم اما کجا تقوی کنم ؟
بهر تو رسوا گشته ام خلوت شده بازار ما
جان داده ام تا یافته ام آن دولت نا یافته ام
بنگر چه نقشی بافته ام ؟ نقش تو در آثار ما
من آتشم من آتشم خواهی بیا در آتشم
من دل کِشم من دل کِشم دل می برد این یار ما ؟
دل می دهم دل می دهم امّا به صاحبدل دهم
وز عشق تو را حاصل دهم بنگر تو در ایثار ما
گرمیِ بازارم تویی ، آئینه ، دلدارم تویی
آخر خریدارم تویی رفت در گرو دستار ما
گفتی بیا مرهم بزن آتش مزن برهم مزن
باران مهر ، نم نم بزن صاحب دل هم غار ما
ای ماه ! پنهان می شوی دانم که درمان می شوی
این خسته را جان می شوی ای مهربان غمخوار ما
" یوسف"
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 6:43