مثنوی می شود دستم ببُرم زار زار ؟

ساخت وبلاگ
عاشقم من عاشقم من عاشقم

جان طلب کن تا ببینی صادقم

حُرمت این عشق را حُرمت بدار

بهر جانش صد هزار رحمت ببار

عاشقم کن وآنگهی آتش بزن

آتشم زن وز فراقت دم مزن

دم مزن این سوخته جان را وا منه

نزد این نامردمان تنها منه

دلخوشی جز تو ندارد ، یار باش

محرمان تنها گذارند ؟ یار باش

در حریم تو به حُرمت می رسد 

این زبان بسته به صحبت می رسد ؟

می شود دل مایه ها خالی شود ؟

غصه ی جانم تو را حالی شود ؟

می شود دستم ببُرم زار زار ؟

یوسُفم ! سُخره بگردم بازار ؟

پیرهن از پیش و پس پاره کنم ؟ 

زخم دل بر بوسه ات چاره کنم ؟

بوی پیراهن کجا چاره کند ؟

جز که بیشتر جان آواره کند !

بوسه گشته چاره سودا زده 

تا سبک گردد ، قدح تنها زده 

" یوسف"

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 6:43