بارها پرسیده ای از نحوه دل دادنم
چشم تو در چشم من دیگر نمی دانم چه شد
" شاعر ؟"
من همه دردِخودم را به تو گفتم جانا
اینکه درمان بکنی یا نکنی ... مختاری
"محمد علی بهمنی "
سر حالم که تو از حالِ دلم باخبری
قلمم درغزل احساسِ خدایی دارد
"حسین آهنی "
تو حواس من بودی از وقتی که رفتی
ازمن سراغ تورا می گیرند , می گویند حواست کجاست ؟
" شاعر ؟ "
از تفال های حافظ خسته ام ای شهریار
" آمدی جانم به قربانت " نمی آید چرا ؟
" امین شاهسواری "
خوش به حالت دل بی تاب نداری ... بانو
" محمد امین امینی "
یک نفر کاش همین جا فی الفور
برسد از ره و حالِ دل من خوب شود
"شاعر؟"
عشق رازی است که تنها به خدا بادی گفت
چه سخن ها که خدا با منِ تنها دارد
" فاضل نظری "
وقتی مسیر از مقصد قشنگ تر باشد
میشه یه عمر توی راه موند
" شاعر ؟"
عاشق شده ام بر, تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم ؟ یا از درِ رسوایی ؟
" نظامی "
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
" صابر خراسانی "
با کدامین شانه بهتر می کنی دیوانه ام ؟
موی تو شانه کنم ؟ یا سر نهی بر شانه ام ؟
" صمد محمدی "
یک جمعه دیگر به سر آمد گُل نرگس
دیدار تو این بار همافتاده به تعویق
"آرمان جناب "
بُردی دل و در کمین جانی ...
" انوری "
خواستم با شاعری کم کم فراموشت کنم
شعر هم از روی دوش من هیچ باری بر نداشت
" سورنا جوکار "
بر شانه بیفشان و مزن شانه به مویت
بگذار حسادت بکند شانه به شانه
" سجاد سامانی "
لب خاموش نمودارِ دلِ پُر سخن است ...
" صائب تبریزی "
گفتی بودی عاقبت یک روز می بینی مرا
این قرار نصف نیمه بی قرارم کرده است
"آرش شفاعی "
همه هیچ اند اگر یار موافق باشد
" شوریده شیرازی "
آنقدر حافظ گشودم در پی تو شب به شب
جانِ حافظ زین همه بی مهریَت آمد به لب
" دارابیان "
قسمت شاعر همیشه در اسارت بودن است
یا اسیر قافیه , یا وزن , یا چشمانِ تو
" محمدعلی زنجانی "
کاش جای شرم دل به دریا می زدیم
اینکه تنهاییم تاوان خجالتهای ماست
" حسین دهلوی "
تو میدانی که من بی نخواهم زندگانی را ...
" مولانا"
تو می روی و دل ز دست می رود
مرو که با تو هرچه که هست می رود
" هوشنگ ابتهاج "
اگر دوستش داری بگو
شاید تمام دغدغههایش
همین یک جمله باشد
" امیر وجود "
دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست
" شاعر ؟"
همه ترکم بکنند , عیب ندارد ... تو بمان
" شاعر ؟"
بر سرِ خوان تو تنها کفرِ نعمت می کنیم
سفره ات را جمع ای عشق , مهمانی بس است
" فاضل نظری "
انداخت خیالت ز کجایم به کجاهام
" بیدل دهلوی "
تو یک چای برایم بریز و من
دنیایی را به پایت
" افشین صالحی "
مرد اگر عاشق شود دشوار خوابش می برد
"اصغر عظیمی مهر "
پدرم گفت : پسر جان به کسی دل ندهی
دل که نه , حضرت بانو دل وجان برده است
" علی جعفر زاده زیبا "
با ندبه ی ما نیامدی حرفی نیست
این بار تو ندبه کن که ما بر گردیم
" شاعر ؟"
هر چند نمی رسد به دستت دستم
یاد تو عجیب می کند سر مستم
من عاشقم و فلسفه ی من این است
دارم به تو فکر می کنم پس هستم
" جلیل صفر بیگی "
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 195 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 20:38