ردِ عشقِ من تا تو کشیده ، برایِ تو کجاست بانو ؟
دردِ تو ، بر جان من تنیده ، برای تو کجاست بانو ؟
عجب از من است یا تو ؟ بدین دلدادگی نا دیده ...
محال ، چنین عشقی دیده ، برای تو کجاست بانو ؟
به انتظار جان فشانی تو بودم ، چرا گذشتم از تو؟
مگر نه این بازی کمی پیچیده ؟ برای تو کجاست بانو؟
هنوز مستم ، به نوای داوودی (ع) تو ای نقاب دار
چنین قرار از من بر چیده، براب تو کجاست بانو؟
بیا و نصیبِ عشقِ خویش بگیر از منِ شیدایی
سرودمت،کجاغزل چنین شنیده؟برای تو کجاست بانو؟
فتاده ای به قفس ، چون اسیری در غربتِ عشقم
کجاکسی چومن به جانت دمیده؟برایتوکجاست بانو؟
او که به خیالت دو هزار شب پی در پی دویده
چرابه چشمه ی جانت نرسیده؟برای توکجاست بانو؟
" یوسف"
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 204 تاريخ : چهارشنبه 4 دی 1398 ساعت: 10:53