سحر گاه است و باور کن بی اندازه آشوبی
بیا با شعر آرامت کنم شاعر هنر دارد
" مریم عظیمی "
ز عشق بازی پروانه شد مرا روشن
که غیر سوخت ندارد قمار سوختگان
" مشتاق اصفهانی "
طمع دارم که آن مه چهره بر چیند نقابش را
کرا طاقت بُوَد دیدن رخ چون آفتابش را
" صائب "
بویِ گُل خود به چمن راهنما شد زنخست
ورنه بلبل چه خبر داشت که گلزار کجاست
" صافی اصفهانی "
من ندارم طالع از معشوق ورنه بارها
گل به مستی تکیه بر زانوی بلبل کرده است
" صائب "
بلبی که را که به دیدارز گل قانع شد
در اگر بسته شود رخنه ی دیواری هست
" صائب "
آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل
بر دامنش آویز کهبا وی خبری هست
" عرفی شیرازی "
بلبل آن بهتر که خاموشی گزیند همچو من
از جفای باغبانش ره چو در گلزار نیست
" روشن "
در چمن جوری که از باد خزان بر گل گذشت
انتقام آن ستم باشد که بر بلبل گذشت
" مشتاق اصفهانی "
بلبی گفت به گل وصل تو خواهم , گفتا
ناامید از درِمن چون تو هزار آمد و رفت
" سالار ناصرالدین شیرازی "
ای گل مکن چنین آشفته خاطرِ بلبل
کآخر شوی آزرده از باد صبایت
" حافظ"
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چه ها کرد
" حافظ "
گفتم به بلبلی که علاج فراق چیست
از شاخ گل بخاک فتاد و طپید و مُرد
" شیخ محمد علی حزین "
همین بس شاهد یک رنگی معشوق با عاشق
که بلبل عاشق است و گل گریبان پاره می سازد
" صائب"
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : گلچین ابیات زیبا,گلچین اشعار زیبا,گلچین اشعار زیبای فارسی,گلچین اشعار زیبای شاعران,گلچین اشعار زیبای عاشقانه,گلچین زیباترین اشعار,گلچین زیباترین اشعار فارسی,گلچین زیباترین اشعار عاشقانه,گلچین اشعار زیبای مولانا,گلچین اشعار زیبای شهریار, نویسنده : imarefateyare بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 17:51