معرفت حضرت باریتعالی : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

عجب از خامی دیوانه ، که دل می بندد

خنده ای نازده پروانه ، که دل می بندد

عجب از کودکِ احساسی در مدرسه ات

لب به شعر ، نازده فرزانه ، که دل می بندد

سرِ تسلیم ندارد که جنون باز است دل

به بُت نازکِ بتخانه ... ، که دل می بندد

چون سرشتش ، همین مِهر خدایی است ز اَلَست

طمعِ دیدنِ نادیده به پیمانه ، که دل می بندد

گوشه چشمی اگر بود ، که حاصل شده بود

می کند قهرِ غریبانه ... ، که دل می بندد

باز از ناز ، مرا می خواند ، در کوچه

باد و زلف و دست در شانه ... ، که دل می بندد

فرق دان ! بین رقیب و دل این عابرِ مست

او هوس دارد و این یار ، صمیمانه ، که دل می بندد

گفت : پیداست ، که در راهی و در خواب و خیال

باید از جان بدهی ! سایه ی جانانه که دل می بندد


برچسب‌ها: یوسف

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 16:02