غزل من‌پیچک پُر ذوق ، به گیسوت رونده

ساخت وبلاگ

ای آتش حرمانِ تو ! بیچاره کننده

ای سایه ی سیّار ! پِی اَت جان دونده

تو در پی اوجی به بالا ، ولیکن

من‌پیچک پُر ذوق ، به گیسوت رونده

سخت است ، رقیب را بنشانی ، به خیالت !

حتی خیالش ، شده چون نیش گزنده

بگذار بنشینم به دلت ، ساده ی ساده

بر جان تو جاری شده ؟ این حس

کِشنده ؟

دستِ من و توست ؟ این رَصدِ یارِ ندیده

بگذار بنشیند ، از این عشق چو پرنده

گریان مشو ! ای جانِ پُر از گنجِ نهانی

شاید که فالت ! بشود برگی برنده

یک فرصتِ دیگر ... قماری بزن و باز

یک بازی دیگر ، پُر از گریه و خنده

امشب به آیئنه بگو ، قصدِ دلت را

گر خنده فتاد ... باز کن آن موی شکنده

" یوسف "


برچسب‌ها: یوسف

معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 3:48