تو فقط سرایِ مرا میبینی
کِی نقشِ ورای مرا میبینی؟
این همه ، دادِ غزل پیچیده
تو خیالِ هوای مرا می بینی
دلِ من غرق تمنّای تو شده
مگر عمقِ بلای مرا می بینی؟
من و این آینه ، مبتلای توایم
هنرِ اصلِ خدای مرا می بینی؟
چه کنم ؟ که دیوانه ، دیده شودت
چشمِ مستِ مبتلای مرا می بینی؟
من و ذوقِ دو سه بوسه ی گرم
پشتِ شیشه ، تبِ آشنای مرا می بینی ؟
دَمِ من گرفته بویِ دلی آن سو
نفسم ! حسِ نوای مرا می بینی؟
هوس دویدنم با توست ، در باران
فرض ماجرای مرا می بینی؟
در تو دیوانه ای به نجوا هست ؟
شرمنده ، ردِ خطای مرا می بینی؟
سرِ ماجرای قمارِ تو من مُردم
دردِ چون و چرای مرا می بینی؟
رد شد از جنونِ دلم یعنی که :
ذره ای از عطای مرا می بینی؟
" یوسف "
برچسبها: یوسف
معرفت حضرت باریتعالی...
ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:20