عمریست سرگردان و تنهایم:
پیغمبری بیخویش و بیپیرو
در آرزوی گمشدن در برف
دنبال رد پای کیخسرو
یکصبح بر بانگ اذان شادم
یک روز گوشم در پی ناقوس
روز دگر در جستوجوی تو
بر آسمان همراه کیکاووس
یکوقت با انجیل خوش بودم
حالا نه، سرگردان توراتم
گاهی دلم با سحر داوود است
امروز یار غار سقراطم!
در روز قتل عام نیشابور
میجستمت در بین آن سرها
بودی اگر، آخر کجا بودی؟
ما را که میکشتند بربرها
یک عمر دنبال تو میگشتم
در رعد، در باران پاییزی
در بیتهای حافظ و جامی
یا کلیات شمس تبریزی
یک روز بر بال حواصیلم
یکروز در منقار ماهیخوار
تقدیر من دیدار سیمرغ است
یا گمشدن در حیرت عطار؟!
میجویمت در صومعه، در دیر
در کعبهٔ زرتشت، در اذکار
از لنترانی خستهام دیگر
با من مدارا کن، همین یکبار!
#زهرا_صابری
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... معرفت حضرت باریتعالی...ما را در سایت معرفت حضرت باریتعالی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imarefateyare بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 19 مرداد 1401 ساعت: 17:16